جهان بینی | راه دوم | دومین راه
جهان بینی و احیای انسانی
تاریخ : چهار شنبه 13 خرداد 1394
نویسنده : مرتضی

وادی یا راه دوم :

 هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی نهد . هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم ، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم .

 

خوشحاليم كه به جنگ خود ادامه مي دهيم تا اين مسئله به يك صورت خوبي از آزمايش در آيد و دنياي درون تبديل به يك شهر آباد بشود كه در آن همه هستي راه خود را بسوي نيروي ما فوق بردارد.

ما به دلايلي كه خودمان خوب مي دانيم جهت را سالها گم كرده بوديم , براي يافتن راه بسيار مهمي در پيش داريم ، بايد فكر كنيم و در انجام آن كوشش نمائيم .

در ادامه كار و كوشش ما به نتايجي مي رسد كه در توانائي هاي ما خلل حاصل نگردد ، از هر نقطه نوري بتابد در جمع آن بايد تفكر نمائيم از ذرات جرقه ، مي شود به روشنائي وسيع رسيد در نشانه هاي نيروي ما فوق هم به روشني پيداست .هيچ كدام از ما هيچ نيستيم , حتي اگر خود, به هيچ فكر كنيم .

همه مطالب در درون و برون ماست كه مانند قله هاي آتش فشان هستند ، آرام و بي صدا ، اگر به آن ، توان حركت بدهيم حتما“ ميدانيم چه مي شود , خاصه در جهت راه مستقيم باشداكنون اگر در وادي تفكر ، به اندازه كافي و درست فكر كرده باشيم ، ممكن است برايمان روشن شده باشد كه خيلي از چيزها را از دست داده ايم و يا در حال از دست دادن هستيم و اين از دست دادن ها ممكن است مادي باشد و يا معنوي قطعا“ با بعضي از واژها مثل : معتاد ، حقارت ، ترس ، تابلو ، طلاق ، جدائي ، اخراج ، بارداشت ، زنداني ، سابقه دار ، رواني ، بي مسئوليت ، خودخواه ، بيمار ، ترحم ، ناسزا ، كارت شناسائي و چكاره اي را لمس كرده باشيم . بهر حال فرقي نمي كند . چه با سواد باشيم و چه بي سواد ، ثروتمند باشيم يا فقير ، پير باشيم يا جوان ، مرد باشيم يا زن . در نظر بگيريد مرد ثروتمندي براي پنهان كردن اعتياد خود چه ترفندي را بايد به مرحله اجراء در آورد ، هميشه در هراس بسر مي برد كه اگر دو روز در شرايطي قرار گيرد كه نتواند مواد مصرف كند چه بلائي بر سرش نازل مي شود و چه حق ســــكوت هايي را بايستي پرداخت نمايد ، مضافا“ باينكه چه ثروتمنداني كه كارشان به آخر رسيد! امثال آن ها را زياد مي شناسيم و چه جوانان تحصيل كرده رعنايي كه كارشان به كنار پياده رو كشيد و در بيغوله ها جان به جان آفرين تسليم كردند.

ممكن است بعضي از ما اين طور تصور كنند كه همه چيز تمام شده و ديگر زندگي براي ما اهميتي ندارد و يا ما اصلا“ رقمي نيستيم ، بي خودي به اين دنيا آمده ايم ، ما راعوضي زائيده اند و هزاران حرف ديگر . كه البته در وحله اول اين توجيه است براي خودمان براي فرو رفتن بيشتر در تاريكي ها و نشان از دست دادن اعتماد به نفس ما مي باشد ، و تسليم در مقابل نابودي محض و عدم تلاش ما براي رهايي . ولي اگر به تمام هستي نگاه كنيم وخواهيم ديد ، امكان ندارد چيزي را پيدا كنيم كه به جهت بيهودگي پا به هستي گذاشته باشد ، اگر هم به مطالبي برسيم كه تصور كنيم كه بيهوده پا به هستي گذاشته است ، بازهم بايد مطمئن باشيم كه اين تصور و پندار نادرست ماست و نتوانسته ايم به هسته درون يا فلسفه وجودي آن پي ببريم . براي مثال : حتي اگر به يك كرم با ديد كلي نگاه كنيم در خواهيم يافت فلسفه عظيمي در آن نهفته است .

انسان هم موقعي پا به هستي گذاشت ، نيروي مافوق يا قدرت هستي او را به يك دوراهي هدايت كرد و اين دوراهي يك تاريكي ها است و يكي روشنايي ها .

اصولا“ انسان تاريكي ها را تجربه مي كند براي پي بردن به عظمت روشنايي ها .اما موقعي كه در تاريكي ها فرو رفت بايستي از گذرگاههاي بسيار سخت عبور نمايد ، اگر توانست از اين گذرگاهها جان سالم بدر برد ، آنوقت انساني كار آزموده و رها خواهد شد.چون در مقوله اعتياد ما با دو موضوع سروكار داريم . از يك طرف انسان و از طرف ديگر مواد مخدر . بايستي ما هر دو مقوله را بشناسيم و اثر متقابل آن ها را روي يكديگر بررسـي نمائيم . چون اعتياد از تركيب انسان و مواد مخدر بوجود مي آيد.

در مقوله انسان اگر با دقت به جسم انسان نگاه كنيم ، با يك حساب سر انگشتي و يك نگاه كوتاه و سريع در خواهيم يافت ما با ميلياردها سلول كه جسم ما را تشكيل داده اند طرف هستيم . ولي چيز چنداني از آنها نمي دانيم . چون سيستمهاي عظيمي در يك سلول نهفته شده است كه يك سلول كمتر از يك شهر يا يك جهان نيست .

 بنا بر اين با كمي تفكر در خواهيم يافت كه ما بر يك كيهان عظيمي فرمانروايي مي كنيم ! و در سال هاي گذشته هر كاري دلمان خواسته ، ندانسته بر سر اين كيهان عظيم آورده ايم و اكثر قسمت هاي آن را نابود كرده و تصور مي كرديم مواد مخدر به ما انرژي مي دهد . ما به اين مسئله اعتقاد داشتيم و هنوز هم ممكن است در باورها باشد كه مواد مخدر به ما انرژي خوبي مي دهد. البته تشخيص اين موضوع خيلي ساده است , كافي است به قيافه خودمان و يا قيافه دوستان نزديك خودمان كه همقطار ما هستند نگاه كنيم كه از يك كيلومتري داد مي زند ، من تابلو هستم .

اگر مواد انرژي مي دهد پس چرا بايد بعضي از ماها اين قدر آش و لاش شده باشيم ، بنابراين بايستي در قضيه انرژي دادن مواد يك انحراف در فكر و انديشه ما وجود داشته باشد و آن اين است كه بعضي از مواد مخدر مثل ترياك و خانواده او باعث ميگردند انرژي سوخت بدن ما زود مصرف شود . اين انرژي از داخل گوشت و پوست و استخوان ما خارج مي گردد . بعبارتي ، انرژي بدن كه بايستي 60 سال مصرف شود ما آن را 20 ساله مصرف مي كنيم و براي همين موضوع قيافه ها تابلو و درب و داغان مي شود.

در حقيقت كاري كه مواد مي كند در حكم آن است كه در چراغ نفتي ما فتيله چراغ را بالا بكشيم ، كه با اين حركت نور زياد ميشود ولي نفت زود تمام مي شود . مواد مخدر هم در مورد انرژي دادن همين كار را انجام مي دهد.

البته علاوه بر تخريب كلي مواد مخدر در جسم ما در سيستمهاي اصلي و اساسي بدن ما نير انهدام بوجود مي آورد كه يكي سيستم ضد درد است و ديگري سيستم هاي توليد كننده مواد شبه افيوني كه در وادي هاي بعدي آن را شرح خواهيم داد.

نكته حائز اهميت ديگر در اينجاست ممكن است هنوز بعضي از ماها بگويد من به نيروي برتر اعتقادي ندارم . كه البته ايرادي ندارد ، ولي بايد باين نكته توجه كنيم كه ما هنوز حتي يك سلول از ميلياردها سلول جسم خودمان را كه وجود آن اثبات شده و ساختار وجودي ما را تشكيل مي دهد ، اطلاع چنداني از او نداريم . براي همين مي گويند اول انسان بايد خودش را بشناسد و بعد نيروي مافوق را !

براي درك نيروي مافوق دو راه وجود دارد , يكي با تفكر وديگري بدون تفكر . بعضي ها بدون تفكر به آن نيروي عظيم رسيده اند وهيچ كس هيچ دليلي هم نمي تواند براي اين مسير ارائه دهد.ولي با تفكر مي توان به عظيم ترين قله هاي شناخت نيروي مافوق و شناخت هستي پا گذاشت .

 ما با يك نگاه سريع دريافتيم ، با ميلياردها سلول كه جسم ما را تشكيل داده اند طرف هستيم و چيز چنداني از آن ها نمي دانيم فقط اندكي مي دانيم ، اگر كمي فكر كرده باشيم درخواهيم يافت در سالهاي گذشته هر كاري دلمان خواسته بعنوان تشنگي و يا هر بلايي كه بر آن آگاهي نداشته ايم سر اين كيهان عظيم آورده ايم . در اصل اگر كمي انصاف داشته باشيم و عادلانه بخواهيم قضاوت نمائيم درخواهيم يافت ما يك فروانرواي نالايق و بي كفايت و خوش گذران بوده ايم و برايمان اصلا“ مهم نبوده كه چه بلائي سر ساكنين جسم خود كه سلولها مي باشند ، مي آيد و تمامي نيروهاي خود را به باتلاق ريخته ايم . ما براي اينكه بتوانيم فرمانروايي صالح و با كفايت باشيم بايد خود را براي مبارزه اي سخت با اعتياد آماده نمائيم و مشكلات ما از روزي كه مبارزه را آغاز نموديم به سه بخش عمده تقسيم مي شود

الف : مشكلات جسم ما

ب   : مشكلات روان ما

ج   : مشكلات جهان بيني ما

 در اين مقوله مشكل جسمي و رواني با فرآيند زمان قابل حل خواهد بود . اما مشكل جهان بینی يعني بايستي ديدگاه و آگاهي و شناخت ما از خودمان و جهان اطرافمان تغيير نمايد.

 براي مثال اگر كسي از ديدگاه خود و جهان بيني خود به پوچي برسد اگر مشكل جسمي و رواني او هم حل بشود , دوباره به اعتياد روي خواهد آورد . بنابراين اولين قدم اين است كه براي شناخت خودمان و يا بعبارتي انسان ، اقدام نمائيم تا انسان را بهتـر بشناسيم .البته مشكلات خانوادگي و كاري هم وجود دارند ، كه اگر ما مشكل خودمان را حل نمائيم و به سلامتي برگرديم آن قدر نيرو پيدا خواهيم كرد تا قادر باشيم آن ها را حل كنيم .

 نكته حائز اهميت :

در اين وادي بهتر است هركدام از راهنمایان یا کمک راهنمایان كنگره 60 را بعنوان استاد راهنماي خود انتخاب نمائيم تا شايد چراغ راه ما باشد . توصيه مي شود ، اين كار را باكمي تفكر و حوصله انجام بدهيم .

 

                                              پایان وادی دوم




|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: جهان بینی , ,
برچسب‌ها: جهان بینی , احیا , تحرک , القا , مخلوق , خلق , کنگره , رهجو , راهنما , استاد , مربی , ,
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید